ویراستار عزیز
حدود 25 سال پیش، اگر کنفرانسی از وزرای بهداشت از سراسر جهان برگزار می شد، تنها چیزی که در بریتانیا به آن حسادت می کردند مراقبت های اولیه بود. کارآیی مشاهده 90 درصد تقاضا برای 10 درصد بودجه، NHS دهه 1990 (قبل از تفویض اختیار و تقسیم تأمینکننده خریدار) حسادت جهانیان را برانگیخت. المپیک 2000 برای این حرفه و کسانی که میدانند دقیقاً چقدر تحقیر شدهایم آشکار کرد: طنز مراسم افتتاحیه برای عموم مردم از بین رفت، اما برای همه حرفهایها آشکار بود.
کاهش تعداد پزشکان عمومی و محدودیت مکانهای دانشجویی پزشکی به دلیل اینکه میتوانستیم به راحتی از خارج از کشور استخدام کنیم، ناشی از ملاحظات مالی و کوتاه مدت سیاسی بود. این امر در کشوری با هر شکلی از نمایندگی تناسبی بسیار کمتر محتمل بود، زیرا بدون شلاق های تهدیدآمیز برای سرکوب نمایندگان مخالف آنها، یک “مناظره صادقانه”، همانطور که آقای استیونز درخواست کرده بود، نمی تواند اتفاق بیفتد. سوزش آهسته تبانی انکار سیاسی و تمایل عمومی به این باور که میتوانند همه چیز را برای همیشه و در همه جا به رایگان برای همه داشته باشند (تعلیق باورشان به واقعیت) به اینجا منجر شده است.
پس از چندین گزارش، این حرفه به اندازه کافی در مدیریت یا استراتژی دخالت نداشته است. در واقع، پزشکان عمومی برای سالها از این مناطق محروم بودند. ضایعات به کارگیری مدیران (مدیرانی که نام آنها اشتباه است – زیرا دومی شروع به تغییر می کند) برای نظارت بر تقسیم ارائه دهنده خریدار باید برطرف شود و کنار گذاشتن این تقسیم به سرعت اتفاق می افتد. ممکن است 4 سرویس بهداشتی منصفانه هنوز فراتر از ما باشد، اما حداقل می توانیم تلاش کنیم.
اگر استخدام و آموزش واگذار شود، تنها خروج از کنوانسیون اروپایی حقوق بشر می تواند تضمین کند که پزشکان آموزش دیده در یک بخش بدون بازپرداخت هزینه های خود را ترک نمی کنند. تعداد بسیار کمی از پزشکان برای یک دهه در خط لوله هستند، و آنها به مناطق ثروتمندتر و ثروتمندتر با تحصیلات بهتر و غیره جذب خواهند شد، مگر اینکه ما به روی چوب های بزرگ و هویج باز باشیم.
پاسخ: در 25 سال گذشته چه اتفاقی برای هزینه ها و کارکنان NHS افتاده است؟