پاسخ: ما به یک استاندارد طلایی برای کارآزمایی‌های کنترل تصادفی‌شده برای مطالعه اطلاعات غلط و تردید در واکسن در رسانه‌های اجتماعی نیاز داریم.


ویراستار عزیز

من می خواهم به نظرات وارن پیرس و کاترین الیور (پیرس و الیور) در مورد نظر اخیرم پاسخ دهم. اگرچه من کاملاً با پیرس و الیور موافق هستم که وقتی نوبت به تحقیق در مورد پیوند بین رسانه‌های اجتماعی و تردید در واکسن می‌رسد، باید از کثرت‌گرایی روش‌شناختی استقبال کنیم، با این وجود، نویسندگان استدلال‌های من را نادرست توصیف می‌کنند.

آنها سه انتقاد را مطرح می‌کنند که هر کدام از آنها متکی بر یک کالسکه (در بدترین حالت) یا برداشت نادرست (در بهترین حالت) از موضع و نظرات من است. من به نوبه خود به هر یک می پردازم.

اولاً، نویسندگان به نظر می‌رسند که من RCT را بر سایر اشکال شواهد و تحقیق روش‌شناختی اولویت می‌دهم. هیچ چیز نمی تواند دور از حقیقت باشد. آنچه من در مقاله توضیح می دهم این است که بر خلاف سایر حوزه های تحقیقاتی، ما در حال حاضر تحقیقات توصیفی، اکتشافی و کیفی (بیش از حد) فراوانی در مورد رسانه های اجتماعی و تردید واکسن داریم. چیزی که ما به شدت کمبود داریم، RCT های با دقت کنترل شده و معتبر از نظر زیست محیطی به دلیل چالش های منحصر به فرد انجام آزمایش های علی در رسانه های اجتماعی است. به این ترتیب، منظور من این است که ما به یک استاندارد طلایی برای چگونگی انجام چنین آزمایش‌هایی نیاز داریم. این ایده که ما باید RCT ها را بیش از همه اشکال دیگر تحقیق ستایش کنیم، به اشتباه توسط پیرس و الیور استنباط شده است (و من از آن حمایت نمی کنم).

ثانیاً، وجود دستورالعمل انجمن پژوهشگران اینترنت در کنار این نکته است. بسیاری از این دستورالعمل ها توسط سازمان های مختلف صادر شده است. منظور من این بود که محققان در رشته‌های مختلف به دستورالعمل‌های متفاوتی توجه می‌کنند، محققان در کشورهای مختلف از پروتکل‌های متفاوتی پیروی می‌کنند، و حتی محققان در همان دانشگاه‌ها اغلب از پروتکل‌های اخلاقی یکسانی برای تحقیقات رسانه‌های اجتماعی پیروی نمی‌کنند. مشخص نیست که چرا پیرس و الیور قیاس پزشکی را نامناسب می دانند. خارج از موارد اورژانسی، انجام جراحی بر روی بیماران بدون رضایت آگاهانه (صرف نظر از بیمارستان یا کشور) نسبتاً نادر است. استناد من به مطالعه تحریک‌کننده غیرانتقادی نبود، بلکه برای نشان دادن این بود که برخلاف پزشکی، علوم اجتماعی چنین دستورالعمل‌های درونی جهانی ندارد.

ثالثاً، من با اعتراض به استفاده از کلمه “تردید واکسن” گیج شده ام. برخلاف عباراتی مانند «انکار واکسن»، «ضد واکسن»، «نظریه‌پرداز توطئه» و غیره، من فکر می‌کنم که اصطلاح «تردید واکسن» سخاوتمندانه و خنثی است و صرفاً وضعیت واقعی تردید را توصیف می‌کند. علاوه بر این، شنیدن این که «مدل کسری» از بین رفته است، همیشه برایم عجیب بوده است. در کارهای دیگر من بارها اشاره کرده ام که تمایز بین “شناخت” و “فرهنگ” یک معضل کاذب است. [1]، که به نظر می رسد پیرس و الیور مشتاق ماندن آن هستند. اطلاعات با کیفیت بهتر به کسی آسیب نمی رساند، متاآنالیزها نشان داده اند که افراد در پاسخ به اجماع علمی باورهای خود را در سراسر حوزه های موضوعی به روز می کنند. [2] و اکثر دانشمندان علوم رفتاری می دانند که دانش اغلب مفید است اما برای تغییر رفتار کافی نیست. اما دانش در همه جا وجود دارد، در خاطرات، قضاوت ها، تعاملات اجتماعی و فرهنگ ما، «رد کردن» نقش دانش در شناخت انسان یک کار احمقانه است.

همانطور که در مقاله اصلی خود بیان کردم، نقش (بی) اعتمادی و ارزش‌ها و دلایل پیچیده تردید در واکسن، از جمله نژادپرستی پزشکی، مهم است. اما کاری که به نظر می رسد پیرس و الیور انجام می دهند، ارائه پوششی فکری برای نظریه پردازان توطئه و انکار علم است. در واقع، من به مسئولیت (پست مدرن) مطالعات علم و فناوری (STS) در کمک به سیاست های پسا حقیقت اشاره کردم، تا حدی به این دلیل که معیاری برای ارزیابی مزخرفات شبه عمیق وجود ندارد. [3].

یک مورد در این مورد این است که انتقاد پیرس و الیور از اصطلاح “تردید واکسن” به طور گسترده توسط حساب های ضد واکسیناسیون در توییتر تایید شده است (به Altmetrics مراجعه کنید) – مطابق با پیش بینی های تحقیقاتی [4]. شاید پیرس و الیور با مقابله با بحران در حوزه خودشان به خوبی عمل کنند [3,5] قبل از تصمیم گیری در مورد رد عمده دیدگاه های دیگر.

منابع

1. van der Linden، S، Maibach، E. Cook، J et al. (2017). فرهنگ در مقابل شناخت یک معضل کاذب است. Nat Clim Change 2017; 7: 457-457. doi.org/10.1038/nclimate3323

2. van Stekelenburg، A، Schaap، G، Veling، H. و همکاران. ارتباط علمی-اجماع در مورد علم مورد بحث: یک متاآنالیز از پیش ثبت شده Psychol Sci 2022; 33: 1989-2008. doi.org/10.1177/09567976221083

3. هولمن، بی. اس‌تی‌اس، پس حقیقت، و کشف مجدد مزخرفات. درگیر کردن علم، فناوری و جامعه، 2020؛ 6: 370-390. doi.org/10.17351/ests2020.265

4. کاتا، الف. فعالان ضد واکسن، وب 2.0، و پارادایم پست مدرن – مروری بر تاکتیک ها و ترفندهای مورد استفاده آنلاین توسط جنبش ضد واکسیناسیون. واکسن 2012; 30: 3778-3789. 10.1016/j.vaccine.2011.11.112

5. کالینز، اچ، ایوانز، آر، و واینل، ام. STS به عنوان علم یا سیاست؟ مطالعات اجتماعی علوم 2017; 47: 580-586. doi.org/10.1177/0306312717710131