پاسخ: پزشکی کردن ختنه زنان یک اتفاق خطرناک است


ویراستار عزیز،

کیمانی و همکاران مخالفت با پزشکی سازی FGC که آنها ادعا می کنند در سودان، مصر، کنیا و نیجریه افزایش یافته است. آنها ادعا می کنند که اگر FGC به پزشکی خود ادامه دهد، کمپین های “ضد ختنه جنسی” اشتباه خواهند کرد، اگر شکست نخورند. نکته قانع کننده و غیر قابل بحث است. بله، پزشکی سازی FGC احتمالاً به عادی سازی عمومی و مقبولیت اجتماعی آن در سراسر جهان می افزاید. اما تمرکز انتخابی قطعه مشکل ساز است.

محکومیت انتخابی بریدن اندام تناسلی کودکان زن، اما نه مرد یا بین‌جنسی، نگران‌کننده است و نشان می‌دهد که کودکان مذکر و بین‌جنسی سزاوار محافظت از بدن و اندام تناسلی خود در برابر آسیب‌های غیرضروری به آناتومی جنسی‌شان نیستند. اما شباهت‌های مادی و اخلاقی زیادی بین بریدن و اصلاح اندام تناسلی کودکان مرد، زن و بین‌جنسی وجود دارد. از یک رویکرد کودک محور که حقوق کودکان را در اولویت قرار می دهد، به راحتی می توان نتیجه گرفت که FGC پزشکی اشتباه است: قطع کردن، حق کودکان را برای یکپارچگی بدنی/تناسلی نقض می کند، چه پزشکی باشد یا نه.

اما این رویکرد کیمانی و همکاران نیست. گرفتن آنها به هر شکلی از FGC اعتراض دارند:
در هر سنی، اغلب با استفاده از ابزارهای جراحی، بیهوشی، مسکن ها و ضد عفونی کننده ها انجام می شود. این شامل انفیبولاسیون مجدد است که شامل بسته شدن مجدد اندام تناسلی خارجی زنی است که برای امکان زایمان از انفیبولاسیون خارج شده است.

پس ایراد شامل هر بریدن یا بخیه ای است که زن برای بدن خود انتخاب کند. برش پزشکی و دگرگونی اندام تناسلی زنان جدید نیست و منحصر به کشورهایی نیست که نویسندگان فهرست کرده‌اند. به عنوان مثال، در انگلستان، ممکن است یک زن با قیچی جراحی بریده شود تا دهانه واژن باز شود و زایمان سریعتر شود (اپیزیوتومی). بخیه زدن یا پارگی واژن بعد از زایمان معمول است. لابیاپلاستی برای زنانی که “نگرانی در مورد ظاهر یا عملکرد لابیای خود دارند” تبلیغ می شود و برای “بهبود” ظاهر فرج انجام می شود: یک دلیل قطعی غیر درمانی برای اصلاح. به طور خلاصه، پزشکی سازی FGC بزرگسالان و اصلاح آن به خوبی در حال انجام است.

استدلال کیمانی و همکارانش علیه پزشکی کردن هر “FGM” به این معناست که آنها یا از لابیاپلاستی، اپیزیوتومی و بخیه پس از زایمان اطلاعی ندارند (که بعید به نظر می رسد)، یا اینکه آنها این روش ها را مشکل ساز نمی دانند. اما شباهت مادی قابل توجهی بین اشکال FGC و جراحی های زیبایی اندام تناسلی زنانه وجود دارد. تفاوت اصلی بین آنها هنگام انتخاب زنان، نحوه درک “افرادی که آنها را انجام می دهند” است. اغلب، زنان غربی که جراحی ناحیه تناسلی را انتخاب می‌کنند، «عقلانی» تلقی می‌شوند، اما زنان مناطق مورد بحث کیمانی و همکاران به‌عنوان «عقب‌افتاده» و ناتوان از خودمختاری تلقی می‌شوند.

استدلال علیه پزشکی FGC باید متضمن تعهدی جهانی برای محافظت از همه کودکان در برابر آسیب های غیرضروری به آناتومی جنسی آنها باشد، در عین حال به استقلال بدنی همه بزرگسالان برای بریدن، بخیه زدن یا اصلاح اندام تناسلی آنها در صورت تمایل احترام بگذارد.