پاسخ نویسنده به پاسخ‌ها به نارسایی جنسیتی در جوانان رو به افزایش است – و همچنین اختلاف نظر حرفه‌ای


ویراستار عزیز

مراقبت تأیید جنسیت اغلب به عنوان غیر مناقشه‌انگیز، مبتنی بر شواهد و حتی نجات‌دهنده شناخته می‌شود. همانطور که کریستنسن، منکس، و هانتینگتون اشاره می کنند، این ادعاها نشان دهنده اتفاق نظر چندین جامعه پزشکی است. با این حال، اختلاف نظرهایی نیز وجود دارد که نمی توان آنها را به عنوان ایدئولوژیک یا سیاسی رد کرد. فنلاند[1] و سوئد[2] پایه شواهد را بررسی کرده اند و درمان های هورمونی و جراحی را در خردسالان محدود می کنند. نروژ اخیرا گزارشی را منتشر کرده است که در آن بازنگری دستورالعمل های ملی را توصیه می کند.[3] انگلیس نیز در حال بررسی است و در یک گزارش موقت بر فقدان شواهد با کیفیت بالا تاکید کرده است. . سوالی که این بخش از روزنامه نگاری گزارش شده را پیش می برد این بود که اگر رویکرد تأیید جنسیت “علم ثابت” است، چرا ایالات متحده در جهت مخالف حرکت می کند؟

کریستنسن و منکس می نویسند: «بهترین عمل، درمان مداخله روانی اجتماعی جدا از مداخله پزشکی است. اصطلاح پرکاربرد “مراقبت تایید کننده جنسیت” هر دو را در بر می گیرد. در گزارش خود، سعی کردم در مورد هر مداخله دقیق باشم و آنها را جداگانه مورد بحث قرار دهم.

در رابطه با نیوزلند، مقاله من به بیانیه‌ای از سوی کالج روانپزشکان سلطنتی استرالیا و نیوزیلند اشاره کرد که از «کم بودن شواهد» ابراز تاسف می‌کند و بیان می‌کند که «نظرات حرفه‌ای در مورد اینکه آیا باید رویکرد مثبتی اتخاذ شود یا خیر متفاوت است. در رابطه با درمان کودکان تراجنسیتی یا اینکه آیا روش های دیگر مناسب تر هستند.”[4] گرایش ها و احساسات روی زمین ممکن است در واقع با بیانیه یک جامعه حرفه ای متفاوت باشد. چنین واگرایی بخشی از داستان است.

اشمن و همکارانش سوالاتی را در مورد تفسیر افزایش مراجعات و رفتار با خردسالان مطرح می کنند و به درستی اشاره می کنند که عوامل ایجاد کننده این اعداد هنوز به طور کامل درک نشده اند. در مورد میزان واقعی انتقال، مقاله من واضح بود که هیچ تعریف مورد توافقی برای اندازه‌گیری پدیده وجود ندارد و به مطالعات متعدد و همچنین موضع WPATH مبنی بر اینکه انتقال نادر است اشاره کرد. با توجه به گزارش جدید مطالعه در مورد گروهی که در آن 1.4٪ GnRHa را متوقف کردند،[5] لازم به ذکر است که این مطالعه از پروتکل هلندی است که با الگوهای عملی معاصر آمریکا متفاوت است و بنابراین ممکن است قابل تعمیم نباشد. اشمن و همکاران پیشنهاد می کنند که من در گزارش نکردن دو مطالعه اشتباه کردم[6][7] که نشان می دهد “تأیید جنسیت در افراد ترنس با کاهش اضطراب و افسردگی مرتبط است.” اولین مطالعه در دسترس بازبینان سیستماتیک بود، که مکرراً شواهد کافی برای نتیجه‌گیری قوی پیدا نکرده‌اند. البته شواهد جدیدتر مانند مطالعه دوم[7]که فاقد گروه مقایسه بود، باید مورد ارزیابی و گزارش قرار گیرد که من قصد انجام آن را دارم.

پاسخ دهندگان همچنین با عدم نقل قول من از یکی از اعضای جامعه تراجنسیتی مخالفت کرده اند. در حالی که برخی از منابع من تراجنسیتی هستند، تمرکز من شواهدی بود که پشتوانه اجماع حرفه ای در مورد رویکرد تأیید جنسیت است، نه تجربیات فردی افراد از این رویکرد، چه مثبت یا منفی. بنابراین، منابع من، به‌طور مناسب، متدولوژیست‌های تحقیق، متخصصان پزشکی مبتنی بر شواهد و بدون سابقه اظهارنظر در این زمینه بودند، که اسنادی را که بر اساس آن اجماع است، و همچنین کارشناسان با سابقه در این زمینه، یعنی نویسندگان آن اسناد و مخالفان

دیگران از ذکر من در مورد شرایط عصبی هم‌زمان در افراد جوان مبتلا به نارسایی جنسی انتقاد می‌کنند. همانطور که خان (نام مستعار)، سلن و جونز می نویسند، این به معنای «اینکه ظرفیت کمتری برای انتخاب خوب وجود دارد» نیست. در عوض، متخصصان ابراز نگرانی می‌کنند که بیماران به‌جای نارسایی جنسیتی تنها با این فرض که چنین درمانی همه چیزهای دیگر را برطرف می‌کند، به‌طور کل‌نگر درمان شوند.

در نهایت، کریستنسن و منکس به «اولویت دادن به مراقبت‌های بالینی بر تحقیقات» اشاره می‌کنند و از مطالعات فاقد گروه کنترل دفاع می‌کنند، و همانطور که هانتینگتون می‌گوید، «غیراخلاقی است… عدم ارائه درمانی به یک گروه نمونه». این یک دیدگاه است. پیش‌فرض پزشکی مبتنی بر شواهد این است که مداخلات پزشکی قبل از تبدیل شدن به یک عمل معمول، نسبت ریسک به فایده مطلوبی را نشان می‌دهند و چندین پزشک بالینی که با آنها صحبت کردم نیاز به مطالعات کنترل‌شده (نه لزوماً تصادفی‌شده) را نشان دادند.

منابع

[1] Palveluvalikoima (شورای انتخاب در مراقبت های بهداشتی در فنلاند). روش های درمانی پزشکی برای نارسایی جنسیتی در بزرگسالان غیر باینری – توصیه ژوئن 2020. https://palveluvalikoima.fi/documents/1237350/22895623/Summary_non-binar…

[2] Socialstyrelsen: هیئت ملی بهداشت و رفاه. مراقبت از کودکان و نوجوانان مبتلا به نارسایی جنسیتی. گزارش 2022-3-7799. 2022. https://www.socialstyrelsen.se/globalassets/sharepoint-dokument/artikelk…

[3] https://www.aftenposten.no/norge/i/jlwl19/vil-ha-tryggere-behandling-for…

[4] کالج روانپزشکان سلطنتی استرالیا و نیوزلند (RANZCP). شناخت و رسیدگی به نیازهای سلامت روان افراد مبتلا به ناهماهنگی جنسیتی / ناسازگاری جنسیتی. آگوست 2021. https://www.ranzcp.org/news-policy/policy-and-advocacy/position-statemen…

[5] van der Loos MATC، Klink DT، Hannema SE، Bruinsma S، Steensma TD، Kreukels BPC، Cohen-Kettenis PT، de Vries ALC، den Heijer M، Wiepjes CM. کودکان و نوجوانان در گروه نارسایی جنسیتی آمستردام: روندها در مسیرهای تشخیصی و درمانی در طی 20 سال اول پروتکل هلندی. J Sex Med. 27 فوریه 2023؛ 20 (3): 398-409. https://doi.org/10.1093/jsxmed/qdac029

[6] Hughto JMW، Gunn HA، Rood BA، Pantalone DW. تجربیات تایید جنسیت اجتماعی و پزشکی با مشکلات سلامت روان در یک نمونه غیر احتمالی بزرگسالان ترنسجندر در ایالات متحده ارتباط معکوس دارد. رفتار جنسی قوس. اکتبر 2020؛ 49 (7): 2635-2647. https://doi.org/10.1007/s10508-020-01655-5

[7] Chen D، Berona J، Chan YM، Ehrensaft D، Garofalo R، Hidalgo MA، Rosenthal SM، Tishelman AC، Olson-Kennedy J. عملکرد روانی اجتماعی در جوانان تراجنسیتی پس از 2 سال هورمون. N Engl J Med. 2023 ژانویه 19؛ 388 (3): 240-250. https://doi.org/10.1056/NEJMoa2206297