پاسخ: مراقبت قطعه نامرئی از پازل بهبود سکته مغزی است


ویراستار عزیز

من از مادرم در خانه مراقبت کردم، از زمان تشخیص بالینی او توسط پزشک عمومی تا مرگ او (به تنهایی در بیمارستان) در سال گذشته. من فکر می‌کنم چاندریکا به خوبی بیان می‌کند که در واقع این نقش در واقعیت معادل یک کار تمام وقت از نظر شدت است.

در واقع، من هنوز ادعا می کنم که برای من به اندازه یک دکتر جوان 24/7 سخت بود. مادرم با زوال عقل زندگی می‌کرد، و در پایان مثل این بود که برای هر اورژانس پزشکی آماده بود، زیرا او بسیار ضعیف بود. بلافاصله با 999 تماس گرفتم.

هر روز در واقعیت یک “عادی جدید” را ارائه می دهد، عبارتی که من واقعاً از آن متنفرم – اما که تیرک های دروازه متحرک را به خوبی خلاصه می کند. هنوز هم احساس می‌کنم زمانی که برای مراقبت از مادرم صرف کردم، زمانی بود که حتی یک لحظه هم پشیمان نمی‌شوم، زیرا عشق شدید، همبستگی و حمایت از یک عزیز آسیب‌پذیر بود. من هرگز نمی توانم این زمان را برگردانم و نمی خواهم آن را برگردانم.

این تجربه به من بینشی در مورد زندگی و مرگ قریب الوقوع یک نفر، اما همچنین فرصت هایی برای رشد در مواجهه با ناملایمات و امیدهای شدید داد. نقش شما را مجبور می کند که به شدت عملی باشید. من احساساتی را به یاد می آورم که مادر داروهایش را روی زمین می اندازد، حتی بعد از اینکه کارمندان مستقر پس از صرف غذا با دقت آنها را تحویل می دادند.

هیچ کس شما را برای شغل مراقبت از خانواده “آماده نمی کند”. هیچ کس به شما نمی گوید که مقامات محلی و شیمیدان شما دیگر جعبه های تنظیم دوز را به صورت رایگان ارائه نمی دهند، زیرا شما باید خودتان آنها را آنلاین بخرید. همچنین به نوعی به شما می آموزد که یک پزشک عالی باشید – همانطور که چاندریکا می گوید، هدایت سیستم های بهداشتی و مراقبت اجتماعی (کار آسانی نیست) و همچنین به دنبال کانون های مشکل سلامتی بالقوه ای باشید که به راحتی نادیده گرفته می شوند مانند دندان ها یا ناخن ها.