ویراستار عزیز
عظیم مجید استدلال مرسوم علیه هزینههای کاربر در NHS را تشریح میکند، اما مهمترین آن را از دست میدهد: هزینههایی که برای کاهش تقاضای مراقبتهای بهداشتی طراحی شدهاند، مشکل اشتباه را هدف قرار میدهند.
این در استدلال جاوید برای هزینه ها مشخص است. او استدلال میکند که دلیل ضروری بودن هزینهها این است که تقاضا برای مراقبتهای بهداشتی سیریناپذیر است و تقاضای بالا علت مشکلات عمده فعلی در NHS مانند پزشکان پربار و انتظارهای بسیار طولانی در A&E است.
فرض بر این است که کارمزدها از تقاضای “بی اهمیت” جلوگیری می کند و در نتیجه مشکلات عملکرد را حل می کند. هر دو بخش این ادعا اشتباه است. حتی این فرض که کارمزدها باعث کاهش تقاضا می شود، آشکارا درست نیست. به عنوان مثال، ایرلند هزینه های قابل توجهی برای بازدیدهای A&E و GP دارد که حدود نیمی از جمعیت باید بپردازند. اما تقاضا برای هر دو به وضوح کمتر از انگلیس نیست.
مهمتر از آن، حجم تقاضا دلیل مشکلات عملکرد در NHS نیست، چه در پزشکان عمومی و چه در A&E. مشکل اصلی در مراقبت های اولیه کاهش تعداد پزشکان عمومی است، نه تقاضای رو به رشد سریع: حتی اگر تقاضا رشد نمی کرد، مراقبت های اولیه شاهد مشکلات فزاینده ای بود. حتی واضحتر است که عملکرد A&E (که با سرعت درمان بیماران اندازهگیری میشود) با حجم حضور و غیاب ارتباطی ندارد (حتی NHSE که یک دهه در تلاش برای کاهش حضور به عنوان راهی برای بهبود عملکرد بوده است، سرانجام در استراتژی جدید خود اعتراف کرد که “تعداد حضور در درجه اول عملکرد رانندگی نیست”، چیزی که در تحلیل های دیگر برای بیش از یک دهه آشکار بود).
این موضوع محور اصلی بحث هزینه ها را تضعیف می کند. اگر حجم تقاضا مشکل ساز نباشد، هزینه های سرکوب تقاضا هیچ کمکی به حل مشکل نمی کند.
جاوید و سایر حامیان کارمزدها با این ایده ساده لوحانه اما رایج که تقاضای مازاد دلیل مشکلات عملکرد NHS است، افتاده اند. این ممکن است درست به نظر برسد و مطمئناً یک داستان آسان برای فروش است. اما دروغ است. شواهد، بر اساس تجزیه و تحلیل واقعی فعالیت NHS، به وضوح می گوید که درست نیست.
اما داستانهای پرطرفدار – حتی زمانی که اشتباه هستند – بیشتر به تیتر یک تحلیل واقعی تبدیل میشوند. حتی مخالفان هزینهها، فرض عمیقاً نادرست پشت استدلال برای آنها را از دست میدهند.