ویراستار عزیز
من 65 سال دارم. من در سال 2006 به عنوان مشاور روانپزشک در NHS و در سال 2018 به عنوان پزشک عمومی پاره وقت (لوکم) کار نکردم. زمان برای حل بحران فعلی چند سال پیش به پایان رسید. وقتی برای اولین بار در NHS کار کردم، مردم برای پزشکان ارزش قائل بودند. همکاران به یکدیگر احترام می گذاشتند (تا حد زیادی). پزشکی توسط انسانیت هدایت میشد، مهارتهای دستی و دستی، نه پروتکلها. و این درک وجود داشت که همه چیز، همیشه، همه جا، به یکباره ممکن نیست. پزشکان از نظر اسکان، تدارک امکانات و قدردانی از بیمار احساس می کردند که مورد توجه سیستم قرار می گیرند. مانترای انتخاب بیمار بلر پردهای برای منابع ناکافی بود که همه چیز را برای مقداری پوشانده بود، اما همچنین بهطور غیرواقعی انتظارات را افزایش داد و سلسلهمراتبی را وارونه کرد و رنجشهای طولانی مدت و رقابتها را آشکار کرد. مدیریت در زمان گسترش منابع به دست گرفت.
مناقشه کنونی حداقل 20 سال است که در حال شکل گیری است، شاید بیشتر، احساس می کنم هر گونه بقایای حسن نیت هدر رفته و از دست رفته است. بنابراین تمرکز روی پول است، اما این یک پروکسی خالص برای همه موارد فوق است. 35 درصد هیچ یک از موارد فوق را لمس نمی کنند که از بین رفته است. انتظارات و دیدگاههای اجتماعی ادامه یافته است. ما فقط یک گروه حرفه ای (یعنی بیش از حد پرداخت شده) هستیم که باید با سایر مطالبات پرداختی به یکسان رفتار شود. به عبارت دیگر، شفا دهنده ها دیگر خاص نیستند. آیا ما هرگز بودیم؟ من فکر می کنم برای قرن ها پاسخ این بود، بله.