قدرت ناهماهنگی شناختی و نیاز به پایبندی به باورهای نادرست


ویراستار عزیز

نویسندگان این مقاله، از جمله من، در معرض طوفانی از اتهامات در توییتر و جاهای دیگر قرار داریم که «تلاش برای بازنویسی تاریخ» هستند، زیرا ما اشاره می‌کنیم که رویکرد اقتدارگرا، ترس‌محور، علمی بی‌سواد و تحقیرآمیز دولت برای جلب مردم پیروی از اقدامات با هدف کاهش شیوع کووید-19 بر اساس توصیه هایی که ما به عنوان مشارکت کنندگان در SAGE از طریق SPI-B داده بودیم، نبود.

این اتهامات بیهوده هستند همانطور که به وضوح توسط گزارش های SPI-B و توییت ها و مقالات خود ما در آن زمان نشان داده شده است. اما به وضوح نیاز عاطفی عمیقی برای کسانی که از اقدامات انجام شده برای محافظت از سلامت عمومی عصبانی هستند وجود دارد که نسخه های خارق العاده خود از رویدادها را باور کنند. به ندرت پیش می آید که شخصی با سرمایه گذاری عاطفی هنگفتی در یک موقعیت، بگوید: “چه احمقی بودم – همه چیز را اشتباه فهمیدم.” ناهماهنگی شناختی یک محرک روانشناختی قدرتمند باورهای نادرست است و هیچ کس از قدرت آن مصون نیست.

یک درس مهم برای کسانی که کمپین های ارتباطی با هدف مبارزه با باورهای نادرست طراحی می کنند وجود دارد. مخاطبان هدف کسانی نیستند که سرمایه گذاری عاطفی عمیقی روی آنها دارند، بلکه گروه بسیار بزرگ تری هستند که دیدگاه هایشان را می توان با حقایق و شواهد تحت تاثیر قرار داد.