ویراستار عزیز،
من همیشه از دیدن درخواست های پروفسور مارموت برای کاهش نابرابری از طریق اقدامات سیاسی تشویق می شوم. او حق دارد تلاشهای محلی/منطقهای را که علیرغم دستور کار دولت ملی که به طور فزایندهای نگرشها به سلامت جمعیت را فردی میکند، ادامه مییابد، برجسته کند. برای افزودن به مثالهای او، میخواهم توجه را به همکاریهای تحقیقاتی مختلف تعیینکننده سلامت جلب کنم که تحقیقاتی را در این فرآیند در سطح دولت محلی در سراسر بریتانیا تعبیه میکنند.
من همچنین چارچوب خلاف واقع پروفسور مارموت را دوست دارم که بر پتانسیل همه افراد جامعه برای دستیابی به سطح سلامتی که مردمی که در مناطق محروم زندگی می کنند از آن برخوردارند، تمرکز دارد. ما اغلب خیلی سریع یک مدل کسری را اتخاذ می کنیم که افراد و جوامع را منحصراً با عبارات منفی تعریف می کند و به طور بالقوه بر انگ و احساس ناامیدی می افزاید.
با این حال، من می خواهم جنبه دیگری را به این بحث اضافه کنم که در بحث نابرابری سلامت چندان مورد توجه قرار نمی گیرد. «کمترین”https://www.bmj.com/”بیشترین” طبقه بندی محروم و اتکا به رتبه بندی های منطقه ای برای تعریف نابرابری ها، سیستم های فراگیر را که تفاوت های ناعادلانه در سلامت را ایجاد و تداوم می بخشند، مخاطره می کند. ساختارهای اجتماعی-اقتصادی طبیعتاً رابطه ای هستند و انباشت قدرت، فرصت ها و امتیازات در گروه های خاص لزوماً به ضرر دیگران است.
اگر ما به دنبال جامعهای عادلانهتر هستیم که در درجه اول به سلامت شهروندان خود اهمیت میدهد، توزیع مجدد قدرت، فرصتها و امتیازات باید در دستور کار قرار گیرد.